بندورا و همکاران وی درباره سه عاملی که بر سرمشق گیری تاثیر می گذارند تحقیق کردند :
هر کدام از این مباحث بسیار طولانی و عمیق هستند اما به شکل خلاصه ، ما از اشخاصی که بیشتر شبیه ما هستند ، سن و جنسیت شان به ما نزدیک تر است ، همچنین دارای منزلت و مقام اجتماعی بالاتر باشد ، سریع تر و به احتمال بیشتر آنها را سرمشق قرار می دهیم. همچنین افرادی که اعjماد به نفس کمتری دارند ، بیشتر تحت تاثیر سرمشق گیری قرار می گیرند. در مرحله آخر چنانچه الگویی که در حال مشاهده آن هستیم ، به پاداش ختم شود ، احتمال بیشتری دارد که از آن تقلید کنیم.
پژوهش ها نشان داده است رفتارهایی که فرد معمولا سرکوب یا بازداری می کند می توانند تحت تاثیر الگو راحت تر انجام شوند. این پدیده که بازداری زدایی نامیده می شود به ضعیف شدن بازداری از طریق رو به رو شدن با الگو اشارده دارد. برای مثال ممکن است فردی بسیار آرام و خونسرد باشد و حتی بسیار فردی اخلاقی در زندگی و کار باشد. اما چنانچه ببیند در جایی ، همه افراد آن جامعه دست به خشونت می زنند ، بازداری را کنار می گذارند. نمونه بارز آن هم ، عملکرد افراد در شورش ها و هرج و مرج ها است. گویی که در این حالت ، اجازه برای آسیب رساندن به دیگران و بروز رفتارهای پرخاشگری صادر می شود.
هر کدام از ما معیارهایی را برای رفتار و پیشرفت تعیین می کنیم. چنانچه این انتظارات را بر آورده سازیم ، خود را تقویت کرده ایم و چنانچه از آنها دور شویم خود را تنبیه می کنیم. این تقویت ممکن است مادی باشد مثلا خرید یک لباس ، یا هیجانی باشد ، مثل احساس غرور و افتخار کردن. برعکس آن هم اگر آنگونه که می خواهیم عمل نکنیم دچار تنبیه خودگردان می شویم و احتمالا احساس عذاب وجدان یا افسردگی می کنیم. مفهوم تنبیه خودگردان و تقویت خودگردان بسیار به مفهوم فرا خود فروید و روانکاوان نزدیک است.
اینکه تا چه اندازه ای معیارهای رفتار خود را درست برآورده کنیم ، احساس کارایی ما را تعیین می کند. در سیستم بندورا ، احساس کارایی به احساس های کفایت ، شایستگی و قابلیت کنار آمدن با زندگی اشارده دارد. بر آورده ساختن و حفظ کردن معیارهای عملکرد ، احساس کارایی را بالا می برد ؛ ناکامی در بر آورده ساختن و حفظ کردن آنها ، آن را پایین می آورد.
در واقع بندورا اعتقاد داشت که رفتار را می توان از طریق تقویت جانشینی با مشاهده کردن رفتار دیگران و پیش بینی پاداش ها برای رفتار کردن به همان صورت ، یاد گرفت. فرآیندهای شناختی ، مکانیزم های میانجی بین محرک و پاسخ هستند و از طریق خودگردانی و تقویت خود ، کنترل رفتار را به بار می آوردند. در این بین برای اینکه فرد از دیگران سرمشق گیری کند، میبایست یکسری ویژگی هایی را در الگو مشاهده کند ، یا خود او هم یک سری خصیصه ها را داشته باشد.