زمانی که دروغگویی برای کودک به یک عادت تبدیل شود، تحت تاثیر قرار گرفتن دیگران از دروغ های او می تواند برایش بسیار لذت بخش هم باشد، در مورد دلیل این امر “ژان پیاژه” می گوید:
دروغ برای کودک یک نوع گریز و فرار از واقعیت است، اگر او خود را در اجتماع خانوادگی فرد باارزشی بداند و آزاد باشد، برای چه با دروغگویی به خانواده اش خییانت کند. کودک با سخت گیری های زیاد و با تنبیه شدن، از خانواده خود فاصله می گیرد و خود را از آنان جدا می داند زیرا می داند اگر راست بگوید کتک می خورد و تنبیه می شود، عواطف و احساسات مادر دوستی او لگدمال می شود و گاه ممکن است حتی برای تامین غذای روزانه ی خود به دزدی متوسل شود. محدود کردن و سلب آزادی از کودکان رفتار آنها را به تباهی و فساد می کشاند.
یکی از ایرادات خانواده ها که باعث شکل گرفتن صفت دروغگویی در کودک می شود این است که اجازه ی راست گفتن به کودک داده نمی شود؛ مثلا وقتی که تلاش می شود که عقیده ی خاصی به کودک تحمیل شود و اجازه ی اظهار نظر به او داده نشود. کودک می آموزد که گاها ابراز عقیده ی شخصی خودش باعث تنبیه می شود و بهتر است با پنهان کردن واقعیت و دروغ گویی جای آن تنبیه را با پاداش عوض کند، به این صورت که رفتارهای ساختگی از خود بروز دهد و برای این که مورد قبول اعضای خانواده قرار بگیرد شروع به تظاهر کند و ادامه پیدا کردن این رفتار ها در جامعه باعث می شود که عادت به دروغگویی در او شکل بگیرد.
نکته ای که والدین کودک همواره باید مد نظر داشته باشند این است که این ویژگی در صورتی که در همان کودکی رفع نشود به مرور زمان نه تنها خود به خود درست نمیشود که تاثیرات منفی آن همیشه در زندگی او دیده می شود پس نباید به عنوان مسئله ای کم اهمیت به آن نگاه کرد.
هر انسانی در زمینه های خوب و بد استعدادهای ذاتی دارد ولی این استعدادها با تربیت مناسب یا نامناسب میتوانند در کودکی تا حدود زیادی تقویت یا تضعیف شوند یا حتی از بین بروند، روش صحیح تربیت فرزند تنها تمرکز روی برخی از این ویژگی ها نیست، بلکه برای پرورش کودک به بهترین شکل ممکن ابتدا باید تمام این استعدادها شناخته شوند، سپس موارد مثبت آن تقویت شده و موارد منفی آن تا حد امکان کم شوند.
کودک از سن نزدیک چهار سال با دروغ با همان مفهومی که بزرگسالان در نظر دارند آشنا می شود و از این سن در صورتی که به درستی پرورش نیابد و محیط نامناسبی اطرافش باشد این ویژگی در او شکل گرفته و شروع به گسترش می کند تا جایی که به صورت بیماری نمود پیدا کند.
گاهی اوقات بیشتر از این که هدف کودک از دروغ گفتن فریب دادن دیگران باشد، این کار را به قصد پیشگیری از تنبیه والدین می کند، به عنوان مثال کودکی که کاری کرده که خودش از اشتباه بودن آن کار آگاه است، مثل دعوا کردن با دیگران که خود او از اشتباه بودن کارش اطلاع دارد اما سعی می کند ظاهر به هم ریخته ی خود را به گونه ای توجیه کند که از تنبیه شدن فرار کرده باشد.